"اگر مردم بخواهند حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کنند، ولی فقیه جلوی آن میایستد"
آفتابنیوز : از جمله ویژگیهایی که برای فساد سیستماتیک برشمرده میشود، فساد مالی از صدر تا ذیل همه مدیران و کارکنان دولتی و تبدیل فساد به یک هنجار در جامعه است. رئیس سابق ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز معتقد است انقلاب اسلامی در آستانه ورود به دهه پنجم خود به هیچکدام از این ۲ آفت دچار نشده است و همین که تخلّفات مالی بهعنوان یک ناهنجاری از سوی دستگاههای مسئول افشا، اعلام و پیگیری میشود، نشان از اراده برخورد با فساد در جمهوری اسلامی است.
به گزارش آفتابنیوز؛ خبرگزاری فارس در ادامه نوشته است: سردار نقدی آیت الله هاشمی رفسنجانی را در زمان حیات خود پرنفوذترین فرد در کشور میداند و بر این باور است که زندانیشدن فرزند این فرد، نشان از عدم تعارف نظام با فسادهای مالی دارد، البته در کنار این معتقد است باید از قضات پروندههای تخلفات مالی حمایت بیشتری بهویژه از سوی مردم و رسانهها صورت گیرد، تا برخورد با فساد به نتایج بهتری برسد.
با محمدرضا نقدی که در کنار تصدی معاونت فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مسئولیت ستاد مردمی جنبش بزرگداشت چهلمین سال انقلاب اسلامی را نیز بر عهده گرفته بود، درباره محورهای دیگری نیز از جمله وضع کنونی اقتصادی کشور که درست در چهلمین سال انقلاب موجبات نارضایتی مردم را فراهم کرده است، به گفتوگو نشستیم که حاصل آن را میخوانید:
بسیاری از چهرهها و صاحبنظران از جمله خود حضرتعالی بهعنوان رئیس ستاد جنبش مردمی پاسداشت چهلمین سال انقلاب اسلامی مکرّراً درباره اهمیت رسیدن انقلاب اسلامی به سن ۴۰ سالگی همراه با حفظ اصول و آرمانها سخن گفته شده و از این موضوع بهعنوان ویژگی منحصر بهفرد انقلاب مردم ایران سخن به میان رفته است. آیا این ویژگی صرفاً نتیجه ماهیت متفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابهاست؟ یا عملکرد مردم و مسئولان هم در طول ۴۰ سال گذشته اثرگذار بوده است؟
نقدی: ضمن عرض تبریک به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی باید متذکر شوم که حفظ یک پیروزی از کسب پیروزی سختتر است و بسیاری از انقلابها به پیروزی نرسیدند و اکثر انقلاب هایی هم که پیروز شده اند خیلی زود تحریف شده و از دست رفتهاند، اما انقلاب اسلامی با حفظ اصول و ارزشهای خود به چهل سالگی خود رسیده است.
این دستاورد بزرگ و ارزشمندی است که باید آن را حفظ کرده و خدا را برای این نعمت بزرگ شاکر باشیم و هر آنچه که بهوجود آمده برگرفته از آن آرمانهای ماست. فرق قبل از انقلاب با بعد از انقلاب این است که هیچ خارجی کسی را به ما تحمیل نکرده است.
این در حالی است که انقلاب اسلامی، انقلابی نه شرقی و نه غربی بوده و مثل بسیاری از انقلاب ها تکیهگاهی از یک طاغوت بر علیه طاغوتی دیگر نداشته است و از همان اوایل انقلاب در شرق کشور با اتحاد شوروی و در غرب کشور با تمام ابرقدرت ها که از رژیم بعثی حمایت می کردند و در جنوب کشور با ارتش و ناوگان آمریکا در جنگ بودیم.
* افتخار ایرانیها انتخاب بهترین برای رأس کشور است
با وجود چنین دشمنهایی رساندن انقلاب به ۴۰ سالگی کاری هنرمندانه و شاهکار ملت ایران است. به تمام مردم برای این دستاورد تبریک می گوییم چرا که این مردم بودند که با توکل به خدا این عظمت را آفریدهاند و رهبری بی نظیر ولایت فقیه هم بی شک اصلیترین عامل این پیروزی است.
درباره چرایی به وجود آمدن انقلاب باید گفت که انقلاب کردن در کشور ما تازگی نداشت. مردم ایران چند هزار سال تحت خفقان و استبداد شاهان بوده اند، اما مردم ایران، مردمی بَدَوی نبودند، بلکه مردمی فرهیخته، با تمدن و با فرهنگ بودهاند و همواره در برابر ظلم و زورهای شاهان ایران انقلاب کردهاند.
اگر به تاریخ ۱۰۰ ساله پیش از انقلاب نگاهی بندازیم متوجه انقلابهایی نظیر نهضت مشروطه، نهضت جنگل، نهضت نفت میشویم. ملت ایران مرتباً علیه شاهان قیام می کردند ولی به پیروزی نمی رسیدند و این بار با پرچمداری ولایت فقیه بود که چند هزار سال مبارزات مردم برای رسیدن به آزادی به نتیجه رسید و برای اولین بار رهبری کشور به جای یک فرد کم سواد یا بی سواد و ظالم و زورگو به ولایت الهی واگذار شد و مردم رهبری را از شاه ظالم گرفتند و به ولایت عادل سپردند.
* رضاخان تا آخر عمر هم نتوانست کامل سواد نوشتن را یاد بگیرد
ولایت فقیه یعنی شخصی که با تقواترین و دانشمندترین و شجاعترین فرد روزگار خود است. این بزرگترین افتخار ما ایرانیهاست که طبق قانون اساسی با انتخاب ولی فقیه، بهترین را در راس امور کشور قرار می دهیم، نه تنها شاهان گذشته از چنین خصوصیات بهره ای نداشتند بلکه در هیچیک از کشورهای جهان هم چنین فضائلی برای رهبرانشان پیش بینی نکرده اند.
شاهان نه تنها چنین فضیلت هایی نداشتند بلکه بعضی از آنها صد در صد خلاف این فضیلت بودند، مثل رضاخان نه تنها دانشمندترین نبود حتی صاحب دانش هم نبود، بلکه بی سواد بود و خواندن و نوشتن نمیدانست. آنقدر هم بیعرضه بود که بعد از 1۶ سال شاهنشاهی بر ایران تا آخر هم کامل، سواد نوشتن را کامل و درست یاد نگرفت.
رضاخان نه تنها شجاعترین نبود، بلکه بزدلترین بود. چون وقتی دشمن به ایران حمله کرد کمترین مقاومتی نکرد و مثل برّه تسلیم شد. نه تنها با تقوا نبود بلکه دزد و غارتگر اموال مردم بود. وقتی به سلطنت رسید فقیر بود و وقتی از سلطنت عزل شد 44 هزار ملک داشت که از مردم به زور غصب کرده بود.
پس چرا در طول چند سال اخیر، رضاخان نزد عدهای از افراد به نمادی برای ملیگرایی، وطنپرستی و شجاعت تبدیل شده است؟
این جملات، یک طنز تاریخی بیشتر نیست. جالبتر و مضحکتر اینجاست که برخی افراد که خود را استاد دانشگاه می دانند از طریق تریبونهایی که جمهوری اسلامی در اختیارشان گذاشته است، جمهوری اسلامی را کشوری غیرآزاد میدانند و همزمان از رضاخان، که مجسمه اختناق و دیکتاتوری است، تعریف و تمجید میکنند.
انقلاب اسلامی چه تمایزی نسبت به انقلابهای قبلی داشته است؟
نقدی: مردم برای مقابله با شاههای ظالم و زورگو همه راهها و روشها را امتحان کرده بودند و از طریق این تجربههای متعدد به این نتیجه رسیدند که راه نجات از ظلم پادشاهان اسلام است.
رهبری درخشان امام خمینی(ره) وجه تمایز انقلاب ما با سایر انقلاب ها بود. او فردی بود که آنچه را که به آن دعوت میکرد در زندگی خود پیاده کرده بود و الگوی خوبیها بود.
نظامهای شاهنشاهی یکپارچه تبعیضآمیز بودند گاه مثل دوره ساسانیان آموختن سواد خواندن و نوشتن، کسب ثروت، معاملات و تجارت، فرماندهیهای نظامی مختص به اشراف بود و رعایا هیچ حقی در امورات کشور نداشتند. انوشیرون که از آن به پادشاه عادل یاد میشود 80 هزار نفر از مخالفان عقیدتی خود را که به چنین وضعیتی اعتراض داشتند و بدون برداشتن سلاح عدالتخواهی میکردند در یک نیم روز به قتل رساند. از پادشاهان این عادلش است، شما ببینید ظالم ها چگونه بودند.
شما به عنوان فردی انقلابی آرمانهایی از قبیل رفع تبعیض در کشور و گسترش عدالت داشتهاید. آیا در حالی که در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی هستیم از وضعیت تحقّق این آرمانها راضی هستید؟
ارکان انقلاب اسلامی بدون هیچ خدشهای به ۴۰ سالگی رسیده است. ارکان انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی هستند که شعار مردم در طول این سالها بوده است. این ارکان تا به امروز صد در صد سالم است و هیچ خدشهای به آن وارد نیست. در دوران شاهنشاهی یک دیکتاتور برای همه مردم براساس منافع خودش تصمیم می گرفت و همه ملزم به اطاعت و گذشتن از منافع خود به نفع شاه بودند. انقلاب اسلامی به این وضعیت پایان داد. علاوه بر چند هزار سال اختناقی که توسط شاهان ستمکار و زورگو در کشور ما بوده است، وابستگی هم طی 200 سال اخیر به آن اضافه شده بود. شاهان گذشته با اینکه افرادی ظالم، ستمگر و زورگو بودند، اما لااقل کشور مستقل بود و دست بیگانگان به کشور دراز نبود، اما در طی 200 سال اخیر خصوصاً در زمان حکومت پهلوی کشور به طور کامل در کنترل دولتهای خارجی بود و آنها براساس منافع خودشان برای ما تصمیمگیری میکردند. انقلاب اسلامی به این وضعیت نکبتبار هم پایان داد. در زمان حکومت پهلوی نه فقط مردم بلکه شخص شاه نیز حق رای نداشت و برای وی نیز تعیین و تکلیف میشد. از طریق اسناد و خاطرات خاندان پهلوی و وزرا یاران خود شاه مشخص است که تمام نخستوزیران کشور را آمریکا و انگلیس نصب میکردند.
فرح پهلوی در خاطراتش نوشته است زمانی که ملکه شدم گمان می کردم که شاه تصمیم گیرنده است اما بعدها متوجه شدم عواملی خارجی در تصمیمگیریهای شاه دخیل است. سفیر آمریکا در ملاقاتی با شاه به وی تشر زد که چرا شخصی را که آمریکا برای نخست وزیری انتخاب کرده را بر این مقام نمیگذارد؟ و شاه با درایت و تیز هوشی پاسخ داد که «انگلیسی ها شخصی دیگری را برای نخست وزیری مدنظر دارند؛ اول اختلاف بین خودتان را حل کنید و بعد به ما بگویید که چه کسی را بر سر کار بگذاریم». سفیر آمریکا هم در پاسخ به وی گفت که کسی که تو را در سال 1954 بر سر کار آورده، می تواند تو را از هستی ساقط کند و جلسه را ترک کرد. شاه بلافاصله بعد از رفتن سفیر به نخست وزیر تلفن زد و گفت استعفایت را بیاور و به کسی که سفیر آمریکا گفته بود نخست وزیر شود زنگ زد و گفت بیا حکم نخست وزیریات را بگیر.
* احزاب در کشورهای مدعی دموکراسی، کنسرسیومهای اقتصادی هستند
کنسرسیوم نفتی انگیسی ـ آمریکایی ـ هلندی نود درصد از نفتی را که روزانه استخراج میکرد به عنوان هزینه استخراج برداشت میکرد و بعد از قیام های مردم این به 50 درصد رسید. یعنی 50 درصد نفت ما را به عنوان هزینه استخراج بالا میکشیدند. بقیه را هم بعد از تحمیل قراردادهای تسلیحاتی نجومی با وادار کردن ایران به پرداخت هزینههای تسلیحاتی و نظامی برای سرکوب آزادیخواهان در سراسر جهان توسط آمریکایی ها بالا کشیده می شد و ته مانده ثروت کشور را هم خانواده شاه میخوردند. اینها بزرگترین مصادیق بیعدالتی بود. انقلاب اسلامی به این مظالم پایان داد. در توزیع عادلانه ثروت هم که مشهورترین مناطق آن ضریب جینی است پیشرفت چشمگیری داشتهایم و از بالاتر از 50 درصد به زیر 40 درصد رسیده ایم. در عدالت جغرافیایی و توزیع ثروت هم پیشرفت خوبی داشتهایم ولی با آرمانهایمان هنوز خیلی فاصله داریم.
انقلاب برای این کشور استقلال به ارمغان آورده است امروز به گواهی دوست و دشمن مستقلترین کشور دنیا هستیم. آزادی در کشور به بهترین نحو موجود است به طوری که در برخی از سخنرانیهایم در مدارس می بینم که پسر یا دختری 10-12 ساله بدون اینکه ترسی داشته باشد از بالا تا پایین نظام را مورد نقد قرار میدهد. این نشان میدهد که آزادی در کشور وجود دارد.
* رهبر انقلاب همواره مانع خدشه به مردمسالاری شده است
مردمسالاری در ایران در جهان بینمونه است. کشورهایی که داعیهدار دمکراسی هستند مردمسالار نیستند، حزب سالارند. حزبها چه هستند؟ کنسرسیومهایی از شرکت های مختلف اقتصادی که بانکدارند، کارخانه دار، مزرعه دار و ... . هر کنسرسیوم اقتصادی روی خودش یک عنوان حزبی می گذارد. یکی دمکرات، دیگری جمهوری خواه، یکی کارگر، دیگری لیبرال و ... یعنی دو حزب را از طبقه اشراف و سرمایهدار روی کار آوردهاند و مردم آمریکا فقط آزادند که به افرادی که این دو حزب روی کار میآورند رای بدهند نه بیشتر.
در این کشورها افرادی که محبوب مردماند امکان ندارند در چرخه قدرت قرار بگیرند و اگر کسی قصد نماینده شدن را داشته باشد حتماً باید عضو این احزاب باشد.
با این تفاسیر، مردمسالاری ما درجه یک است و خدشهای به آن وارد نیست چرا که هر کسی از قبیل یک معلم، یک روحانی یا پزشک مورد اعتماد مردم بدون وابستگی به هر جریان اقتصادی می تواند در انتخابات شرکت کند و کاندیدا شود.
عده اوایل انقلاب مطرح کردند که ولایت فقیه دیکتاتوری است امام در جواب این عده با استدلال منطقی و فلسفی فرمودند که ولایت فقیه دیکتاتوری نیست ولایت فقیه ضد دیکتاتوری است.
* رهبری در موارد مغایرت رأی خود با مردم از رأی مردم دفاع میکند
۴۰ سال از انقلاب گذشته و این برای ما ثابت شده که ستون خیمه آزادی و تکیهگاه اصلی مردم سالاری ولایت فقیه است. به طوری که هر زمان خدشهای به مردم سالاری وارد شده شخص رهبری مانع از آن شده است. در سال های 76، 78 و 88 قصد داشتند که انتخابات را باطل اعلام کنند و ریاست جمهوری را مادامالعمر کنند اما ولایت فقیه جلوی این اشخاص ایستاد.
منطق افرادی که معتقد بودند ولایت فقیه دیکتاتوری میآورد این بود که اعتقاد داشتند این همه قدرت اگر در شخصی جمع شود دیکتاتوری میآورد، اما دیدیم ۴۰ سال است نیروهای مسلح تحت امر ولایت فقیه هستند و روسای صدا و سیما و قوه قضائیه را ولی فقیه عزل و نصب میکند؛ اگر کسی در این منصب قصد سواستفاده داشته باشد به راحتی می تواند شخصی را بالا یا پایین ببرد، اما مهمتر از این مناصب نفوذ اجتماعی است که اگر رهبری لب تر کند میلیون ها جوان میریزند همه چیز را زیر و زِبَر میکنند، اما در این ۴۰ سال آیا هیچوقت رهبری با این اختیارات و یا نفوذ اجتماعی خلاف مصالح ملّی عمل کرده است؟
* وقتی ما خودمان اینطور خواستهایم رهبری چه کند؟
اتفاقاً برعکس، ولی فقیه در جایی که رای مردم با رای وی مغایرت دارد از رای مردم دفاع می کند به عنوان مثال امام خمینی «ره» فرمودند والله قسم که من به بنی صدر رای ندادم. مردم به شخصی که مورد تأیید امام نبود رای دادند اما امام تا زمانی که مجلس شورای اسلامی منتخب مردم بنیصدر را عزل نکرده بود از وی حمایت کردند.
در جاهای مختلف نیز این اتفاق افتاده است به طوری که مصداق های آن نیز در حال حاضر موجود است. در سال های اخیر رهبری فرمودند من به نتایج مذاکرات خوشبین نیستم؛ فرمودند آمریکایی ها بد عهدند و فرمودند مشکلات اقتصادی مردم با مذاکره حل نمی شود، اما ما مردم در انتخابات به چه کسی رای دادیم؟ به کسی که معتقد بود مذاکره از اکسیژن واجبتر است. در این قضیه نیز رهبری پشت رای ما مردم ایستادند و فرمودند من به مردم سالاری دینی پایبندم.
حالا عدهای میگویند «چرا حضرت آقا فکری به حال مردم نمیکنند؟ مردم گرفتار گرانی هستند»؛ حال، آنکه حضرت آقا این فکر را هشت سال پیش کردند و به ما هم گفتند اگر میخواهید اقتصادتان درست شود راهش مذاکره با آمریکا نیست، راهش اقتصاد مقاومتی است. به جای مذاکره بروید سراغ فعال کردن ظرفیتهای داخلی مشکل حل می شود. ما خودمان نرفتیم، یعنی به کسانی رأی دادیم که به ظرفیت داخلی اعتماد ندارند. دنبال خارجند. وقتی ما خودمان اینطور خواستهایم رهبری چه کند؟ فلذا گره نارساییها را باید به دست خودمان و با آراء خودمان باز کنیم.
پس از چهار دهه از پیروزی انقلابی که یکی از شعارهایش عدالت بود، هنوز این مهم تحقّق رضایتبخش پیدا نکرده است. البته تا یک مدتی عمده مسئولان همّتشان به این سمت بود، اما به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران از مقطعی، این ریلگذاری تغییر کرد ...
نقدی: مردم خاطرات بدی را از رژیم گذشته دارند. حدود ۷۰ درصد مردم در روستاهای فاقد امکانات کافی زندگی میکردند. روستا آنطور که امروز میبینید نبود. قبل از سال 57 روستا جایی بود که روشنایی خانههایش با آفتاب و مهتاب بود و گرمایش این خانهها با فضولات حیوانی و هیزم بود. اغلب روستاها جاده ماشینرو نداشتند، چه رسد به برق و مخابرات و گاز که رویا بود.
در حکومت پیشین حتی بخشی از جادههای ترانزیتی کشور از قبیل تهران به بندرعباس که یکی از جادههای مهم کشور هم محسوب می شد خاکی بود. اکثریت مردم سواد خواندن و نوشتن نداشتند و ما حتی شلنگ آب را از اسرائیل وارد میکردیم.
تحول سریع از این وضعیت که ایران کشوری عقب مانده محسوب میشد به کشوری در حال پیشرفت باعث شد مسئولان قداست خاصی نزد مردم پیدا کنند.
امام خمینی رحمة الله در جایی میفرمایند حفظ پیروزی از خود پیروزی سخت تر است. به عنوان مثال زمانی که به یک قلعه حمله میشود تمام هم و غم افراد به فتح قلعه است اما پس از پیروزی زمینههای منافع شخصی هم فراهم می شود.
موج اول انقلاب و فضای جنگی که در کشور وجود داشت بستر را برای اینکه مسئولین به فکر منافع شخصی خود باشند باز نگذاشته بود. نمیتوان گفت که هیچگونه منفعتمحوری در اوایل انقلاب وجود نداشت، چرا که آقای بهزاد نبوی زمانی که داشت در مجلس دوم استیضاح میشد، در صحن مجلس خطاب به نمایندگان مجلس گفت: «مگر من به همه شماها ماشین (پاترول) ندادم؟!
چنین خلافها و تبعیض هایی بود اما فضای جنگی که هنوز اجازه نمی داد مسئولان خودشان را در حال راحتی و رسیدن به مسائل شخصی ببیند مشکلات خیلی کمتر بود، اما زمانی که جنگ تمام شد و دولت کارگزاران در کشور به روی کار آمد، آنها طبیعت کار و پیشرفت را وجود فساد میدانستند.
هاشمی رفسنجانی قائل به مبارزه با فساد نبود؟
نقدی: مرحوم هاشمی در بیان میگفت که من قائل به مبارزه با فساد هستم اما در عمل زمانی که من به دنبال افرادی بودم که فساد مالی داشتند ایشان به جای اینکه از ما حمایت کنند از آن افرادی (کرباسچی شهردار تهران) حمایت کردند که مرتکب فساد شده بودند. حتی ایشان حمایت از فاسدان را به تریبون نماز جمعه کشاند و از این افراد حمایت کرد تا جایی که مردم نمازگزار به طور خودجوش شعار معروف مرگ بر غارتگر را در آن زمان سر دادند.
چرا شما به عنوان نماینده ما در نسل گذشته اجازه دادید که چنین افرادی بر سر کار بیایند؟ و ثروت اندوزی کنند؟ و این گونه باعث بدبینی نسبت به انقلاب شوند؟ خود شما در راستای مقابله با این چنین افراد چه اقداماتی انجام دادهاید؟
نقدی: وقتی ما به این مسئله اعتراض داریم که چرا فلان وزیر ۲ هزار میلیارد سرمایه دارد باید به این هم توجه کنیم نمایندهای که ما انتخاب کردهایم به او رای اعتماد داده و رئیس جمهوری که ما انتخاب کردهایم آن را برای وزارت معرفی کرده است. خود ما رای دادهایم و اگر قصور یا تقصیری در این مسئله وجود داشته باشد، از خود ماست. ما کشور مردمسالار هستیم، نه بنده و نه هیچکس نمی تواند و نباید جلوی آراء مردم بایستد. البته اگر مردم بخواهند حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کنند ولی فقیه جلوی آن را بستند اما در چارچوب اسلام و قانون اساسی اداره کشور بر عهده خود ما مردم است.
اگر میخواهیم وزیر ۲ هزار میلیارد تومانی نداشته باشیم باید رییس جمهوری سادهزیست انتخاب کنیم باید شخصی را انتخاب کنیم که تفکر ساده زیستی داشته مخالف اشرافیگری باشد و وزیر سالم و پاک به مجلس معرفی کند. اگر می خواهیم وزیر زراندوز نداشته باشیم باید نماینده مجلس با صلابت انتخاب کنیم که به چنین وزیری رأی اعتماد ندهد.
امام خمینی و رهبری انقلاب هم همواره گفتهاند که افرادی را که انتخاب می کنید افرادی ساده زیست باشند. امام (ره) فرمودند مسئولان از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند. وقتی ما به غیر این رأی میدهیم چه می شود کرد؟ خود ما مردم کسی را روی کار می آوریم که درد ما را نمیداند و نمیفهمد. در انتخابات مجلس ۲ لیست وجود داشت که در یکی از لیستها ۱۰ اقتصاددان برتر کشور وجود داشتند و در لیست دیگر هیچ اقتصاددانی وجود نداشت. افرادی که در لیست اول بودند معتقد بودند که مشکل اصلی کشور اقتصادی است و از طریق فعال کردن ظرفیتهای داخلی بر مشکلات اقتصادی کشور فائق آمد اما افرادی دیگر که در لیست دوم بودند اعتقاد داشتند که مشکل کشور آزادی های جنسی و روابط زن و مرد است و باید افرادی روی کار بیایند که در جهت این نوع آزادی قدم بردارند آنها میگفتند نیروهای انقلابی میخواهند در خیابان ها بین زن و مرد دیوار بکشند و کنسرت ها را لغو کنند و ما میخواهیم سرکار بیاییم که اینطور نشود. ما مردم به چه کسی رأی دادیم؟ به گروه دوم که از اقتصاد چیزی نمیدانستند و به ظرفیت ملی اعتقادی نداشتند و به حل مشکلات مردم از طریق امتیاز دادن به خارجی ها می نگریستند. حالا معترضیم که چرا مشکلات اقتصادی حل نمی شود. خب با این انتخاب ما چرا باید مشکلات اقتصاد حل شود؟ این نشان میدهد که در انتخابهای خود دقت نکرده ایم ما خودمان چنین افرادی را انتخاب کردیم.
انتخابات شوخی نیست که بگوییم این کاندیدا با فلان هنرپیشه یا فوتبالیست عکس گرفته پس باید به این رأی بدهیم. یا فلان شعار قشنگ را داده است. ما از طریق انتخاب های خود سرنوشت چهار سال آینده کشور را تعیین میکنیم به عنوان مثال شورای شهر پیشین تهران، فعال با عملکردهای بسیار مثبت بود اما شورای فعلی در طول یک سال و نیم عمر خود را سه شهردار عوض کرده و حتی نمی تواند پروژه های ناتمام شورای شهر قبلی را هم تکمیل و به اتمام برساند. آیا یک دیکتاتور به ما دستور داده که چنین شورای شهری را انتخاب کنیم؟ آیا یک استعمارگر خارجی این شورا را به ما تحمیل کرده است؟ نه خیر، خودمان رأی دادهایم نمی شود موقع رأی دادن بی مبالاتی کنیم و بعد از کسی دیگر بخواهیم مشکلات ما را حل کند.
چه کسی باید مردم را نسبت به این مساله آگاه کند؟
نقدی: بله در زمینه آگاهی رساندن و اگاه سازی عملکرد ما ضعیف بوده است.
* بعد برخورد با مفسدان، روزنامهای تیتر میزند: «نخبهکشی»
همیشه به نیروهای انقلابی گفتم که در دوره جنگ رزمندهها تلاش زیادی برای حفظ انقلاب کردند شش ماه، شش ماه بچه هایشان را نمیدیدند اما چند نفر از ما هستیم که برای روشنگری، نه شش ماه و شش هفته بلکه شش روز برای روشنگری از خانه و کاشانه به دور مانده باشیم؟ ما در حال حاضر چقدر برای روشنگری تلاش کردیم؟ این مسئله حرف امام را دوباره تداعی میکند که حفظ پیروزی از خود پیروزی سختتر است.
شما مبارزه با فساد را در جمهوری اسلامی منتج به نتیجه می دانید یا خیر؟
نقدی: اولاً که دکترین نظام جمهوری اسلامی مبارزه با فساد است.
* مبارزه با فساد مستمرّا در حال انجام است
به این دلیل که اگر بنا باشد که فرمایشهای حضرت امام و مقام معظم رهبری را در زمینه مبارزه با فساد گردآوری کنند چند جلد کتاب می شود و در سیره عملی هم زندگی شخص ولیفقیه و خانواده اش صد در صد پاک و دور از هر گونه شائبه فسادی است.
ثانیاً مبارزه با فساد به طور مستمر در حال انجام است. باید در این زمینه دچار غلو و خود تخریبی نشویم. به عنوان مثال اگر رئیس بانک مرکزی ما دچار فساد شود میگویند که ببینید کار مملکت به کجا رسیده است که رئیس بانک مرکزی هم اختلاس می کند و به این استناد می گویند «فساد همه جا را فرا گرفته است»، اما اگر همین مورد در کشور مثل کره جنوبی در سطح خیلی بالاتری مثل رئیس جمهور اتفاق بیفتد، نمیگویند «ببین فساد در کره جنوبی به کجا رسیده که شخص اول مملکت هم آلوده شده است»، بلکه میگویند که «قاطعیت در مبارزه با فساد را باید از کرهای ها یاد گرفت».
زمانی که دستگاههای قضایی هم قاطعیت به خرج میدهند با آن مقابله میکنند به عنوان مثال در پرونده اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی مه آفرید امیر خسروی زمانی که همه پول اختلاس شده را به صندوق بیت المال برگردانده شد و حکم اعدام برای وی اجرا شد یکی از روزنامه های کشور با تیتر بزرگ در صفحه اول نوشت نخبه کشی و بعد اعتراض کرد که چرا ما نخبهها را میکشیم؟ و ایشان نخبه کارآفرینی بوده و نباید می کشتیم.
در قضیه فساد شهرداری هم اکثر روزنامه ها افرادی را که به دنبال برخورد با فساد بودند، محکوم کردند. تنها جلسه هیئت دولت که حدود پنج ساعت برای یک موضوع تشکیل شده به مسئله دفاع آقای محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران از فساد آقای کرباسچی که شهردار تهران بود اختصاص یافت. چنین رئیسجمهور مدافع فساد را یک دیکتاتور نصب نکرده، نیروهای خارجی چنین فردی را که از فاسد اقتصادی دفاع می کند را نصب نکردهاند، خودمان انتخاب کردیم پس باید در انتخاب هایمان دقت و توجه کافی را داشته باشیم و افرادی عدالت خواه را انتخاب کنیم نه کسانی مانند محمد خاتمی را که در اوج مشکلات مردم ۵ ساعت وقت هیئت دولت را برای دفاع از این مفسد اقتصادی هدر داد.
در جریان فساد خودرویی اخیر، گفته شده است یکی از افرادی که دستگیر شده در جریان پرونده تخلفات آن سالهای شهرداری، باغهای خود را برای تفریح در اختیار شهرداران قرار میگذاشته است و در پرونده شهردار تهران هم که شما رسیدگی کردید از جمله متهمان بوده است؟
نقدی: از این قبیل مسائل اتفاق میافتد و زمانی این اتفاقات شدت گرفت که ابزار رسانه تبلیغات برای حمایت از مفسدان اقتصادی به کار گرفته شد رسانهها به عنوان رکن چهارم دموکراسی که باید حقوق مردم را بگیرند متعهد به حقوق افرادی شدند که سوء استفاده مالی کرده بودند.
* رضاخان ۵ میلیارد دلار نقدینگی داشت
نظام ما نظامی سالم است و فساد در آن به صورت سیستماتیک نیست من به عنوان یکی از مهمترین منتقدان فساد که از این مسئله هم ضربه های زیادی خوردهام و حتی تا پای مجازات شدن هم رفته و در آخرین مرحله تبرئه شدهام میگویم تبلیغات سوئی که رسانههای بیگانه بر علیه ما دارند غالباً دروغ و اغراقآمیز است.
اگر فساد همه جا را فراگرفته بود هیچ مأموری موفق به دستگیری متخلفان بزرگ نمی شد. همین که مأمور تعقیب و آگاهی و اطلاعات، متخلفان بزرگ را می گیرند و با رشوه نمیتوانند او را بخرند، همین که بازپرسها و کارشناسان پرونده با دقت پرونده را میبندند و متخلف را آماده مجازات سنگین میکنند. همین که قاضی رأی اعدام و حبس های سنگین صادر می کنند برای مفسدان اقتصادی نشان می دهد که اینها اهل رشوه و فساد نبوده اند و این دروغ است که بگوییم فساد همه جا را فراگرفته است.
بعضیها طوری غلو میکنند که تمام وجود انسان ناراحت میشود برخی حتی زمان شاه را ندیدهاند اما در مورد آن اظهار نظر میکنند و می گویند که زمان شاه بهتر وضعیت فعلی بوده است. همسر رضاخان در خاطراتش درباره سال ۱۲۹۸ شمسی یعنی یک سال قبل از کودتای سوم اسفند می نویسد: در یک خانه اجاره ای در حسن آباد زندگی می کردیم و اموال ما شامل یک زیلو، یک تشت، یک کوزه، ۲ دست لحاف و تشک، یک لحاف کرسی و ۲ صندوقچه و مقداری خرت و پرت بود.
اما بعد از اتمام دوره سلطنت، رضاخان ۴۴ هزار ملک به نام خود ثبت کرده که در مرکز اسناد هم موجود است. رضاخان این املاک را به پسر خود محمدرضا واگذار کرد که املاک غصب شده را به مردم تحویل دهد، اما او نیز بخشی از اموال را به مردم داد و بخش عمده آن را برای خود تصاحب کرد.
رضاخان حدود هفت میلیارد تومان آن روز، نقدینگی داشت یعنی 5 میلیارد دلار 80 سال پیش یعنی چند ۱۰۰ میلیارد تومان امروز، چرا که برابر اسناد مجلس شورای ملی آن وقت رضاخان پول درآمد نفت کشور را به حساب شخصی خود واریز می کرد. در آن وقت فساد در سطح خاندان رهبری و شخص رهبر کشور بود و آنها هم حامی فاسدان رده پایینتر یعنی وزراء و روسای سازمان ها بودند، لذا هیچ مقام مهم یا دانه درشتی در کشور در طول چند ۱۰ سال هیچگاه به خاطر فساد محاکمه نشد، ولی امروز با دانهدرشتها دارد، برخورد می شود اگر دوست داریم قاطع تر باشد حمایت کنیم نه هجوم. آنطور که روزنامه های غرب زده این کار را می کنند.
در محافل شنیده میشد که پشت پرده عزل شما از ستاد مبارزه با قاچاق کالا آقای باقری درمنی و باند وی بود. میتوانید در مورد این مسئله توضیح بیشتری دهید؟
نقدی: بعد از دستگیری آقای درمنی بعضی عناصر دولتی آن موقع از وی حمایت می کردند، اما اینکه دلیل کنارگذاشتن من از ستاد مبارزه با قاچاق کالا شخص درمنی باشد نمی توانم با قاطعیت بگویم اما از آنجایی که دستگیری آقای درمنی همزمان بود با جابجایی بنده، اینطور تحلیل شد.
مفسدهای دانه درشت غالباً عناصری بودند که بعد از انقلاب به خارج فرار کرده بودند و بعد از پایان جنگ به اسم اینکه سرمایه به داخل کشور بیاورند با چراغ سبز بعضی مسئولان مثل رئیس دولت سازندگی و شهردار اسبق تهران برگشتند، اینها شروعکننده فسادهای کلان در کشور بودند مانند عامل فساد خودرویی اخیر، آقای «ه» که در پرونده شهرداری دستگیر کردیم و بعد از گفتگو با وی متوجه ارتباط خود و خانوادهاش با صهیونیسم جهانی شدیم.
حکم دادگاه اول انقلاب به جرم ارتباط این خانواده با صهیونیزم بینالملل اموالش را مصادره کرده بود ولی با چراغ سبز دولت سازندگی برگشته بود و سوء استفادههای مالی بزرگی با کمک شهرداری آن وقت تهران داشت. در یک مقوله در ساخت برج های تهرانپارس چندین میلیارد عوارض شهرداری را به وی بخشیده بودند.
به بهانه اینکه سرمایه داران از خارج برگردند و سرمایههای خود را در کشور هزینه کنند افرادی وارد کشور شدند که با دست خالی آمدند و با جیب های پر برگشتند و با کمترین هزینه و برقراری روابط توانستند امتیازهای مهمی از قبیل برج سازی و پاساژ سازی بگیرند و پول آن را هم از بانکهای داخلی یا پیش فروش املاک به مردم تأمین کنند و بدون آنکه یک ریال پول از خارج بیاورند به درآمدهای کلان برسند و باز همۀآن پولها را خارج کنند.
این حرف که فساد در ایران به صورت سیستماتیک است و همه جای ایران را فرا گرفته غلط است چرا که افرادی که دستگیر شدند از جمله مه آفرید امیر خسروی در پرونده سه هزار میلیاردی و باقری درمنی سلطان قیر ثابت شد که افرادی که آنها را دستگیر کردند فاسد نبودند، چرا که این مفسدان از پرداخت رشته های کلان فروگذار نبودند و این پاکدستی نیروهای انتظامی دادگاه و هر کس که در این پرونده ها دخیل بود را می رساند که فریب آنها را نخورند و آنها را مجازات کردند.
فساد سیستماتیک را باید در دستگاه حکومت پهلوی جستجو کرد که عمل رشوه و رشوه خواری را امر قبیحی نمی دانستند و آن را ثبت می کردند.
فرح پهلوی در کتاب خاطرات خود مینویسد «خاندان پهلوی بدون پرداخت حتی یک ریال پول در تمام موسسات بزرگ اقتصادی کشور سهامدار بودند». مزیت این بخشش سهام به خاندان پهلوی این بود که صاحبان این موسسات در برابر ماموران مالیات، گمرک و غیره مصونیت داشتند.
اگر فساد مالی سیستماتیک در کشور وجود داشت هیچگاه پروندههای مفسدین اقتصادی به نتیجه نمی رسید. در حالی که در دوران پهلوی حتی یک نفر از این خاندان بابت مفاسد به دادگاه احضار نشده است. ولی در جمهوری اسلامی، زمانی که مراجع قضایی با دانه درشت ها برخورد می کند، اموال آنها را مصادره و حبسهای طویل المدت یا حتی اعدام به آنها می دهد نشان از این است که فساد در این کشور سیستماتیک نیست.
برخی معتقدند که فسادهای مالی توسط برخی نهادهای خاص که اسکلههایی را در بنادر در اختیار دارند، انجام میگیرد و از همان طریق قاچاق انجام میدهند. شما به عنوان شخصی که خود در امر مبارزه با قاچاق فعال بودهاید آیا میتوانید بگویید منشا چنین حرفهایی از کجاست؟ و اینکه آیا این مسائل حقیقت دارد؟
اگر فساد در نهادهایی همچون نیروهای مسلح در کشور وجود داشته باشد، قطعاً باید پرونده ای هم برای آن وجود داشته باشد. آنها که مدعی می شدند که غالباً افراد مرتبط با دولتها یا حتی بعضاً مقامات هستند چرا تا حالا حتی یک پرونده هم ارائه نکردهاند؟
برخی از دولتها حتی به سپاه التماس میکنند که قرارگاه سازندگی، برخی از پروژههای کلان کشور را بر عهده بگیرد چراکه این قرارگاه به مراتب کارها را بهتر و کیفی تر انجام میدهد اما همین دولتی ها وقتی به مشکل اقتصادی برخورد می کنند و نمی توانند جواب مردم را بدهند، ناجوانمردانه طوری وانمود میکنند که سبب این اختلالات اقتصادی ورود نیروهای مسلح به این کارهاست و گاهی حتی کنایه درباره قاچاق به این نیروها می زنند تا به نحوی از اشکالات فراوان کارشان که عمدتاً ریشه در اعتماد به بیگانگان است طفره بروند و در طرف دیگر مصاحبه میکنند که چرا سپاه وارد اقتصاد شده است؟
* عوامل اصلی فساد را بشناسیم و آنها را تحت فشار قرار دهیم
وزارت اطلاعات گمرک و مالیات زیر مجموعه دولت است اگر حتی کوچکترین کالایی توسط نهاد نظامی قاچاق شده است اعلام کنند به دادگاه نظامی ارجاع دهند چرا اعلام نکردهاند؟ چون صحت ندارد.
سپاه سد محکمی در برابر آمریکا و سیاستهای او است و هرگاه آمریکا بهطور مختلف قصد داشته است که در کشور نفوذ کند با مشت محکم سپاه مواجه شده است؛ از هوا میآید پهپادش را سپاهیها میگیرند؛ از دریا می آیند تفنگدارانش را سپاه می گیرد. از زمین تروریست میفرستند نیروی زمینی در مرز شرق و غرب کشور متوقفش کرده است؛ تهاجم فرهنگی می کنند، بسیجی ها خنثی می کنند؛ تهاجم اقتصادی می کنند، بسیج سازندگی آن را به شکست می کشد؛ تروریست ها را به جان مردم عراق و سوریه و افغانستان می اندازد و می خواهد تروریسم را به ایران بکشد، نیروی قدس سپاه آنها را متلاشی می کند. معلوم است باید از ما عصبانی باشند و جوسازی کنند و طبیعی است، از این رو آمریکا تمام رسانههای خود را علیه سپاه پاسداران، بسیج کرده است.
* باید از قضات در برخورد با فساد حمایت شود، تا احساس نکنند بدون حامی هستند
اگر میخواهیم مبارزه با فساد به نتیجه برسد اولاً باید عوامل اصلی را بشناسیم و آنها را تحت فشار قرار دهیم نباید انقلاب و نظام را متهم کنیم. انقلاب منشأ فساد نیست چرا روح انقلاب اسلامی ضد فساد است. رهبری و افرادی که دور و برش ایشان و متمسک به ولایت هستند هم به شدت با فساد مخالف هستند. در مساله فساد هیچ گرد و غباری بر دامن انقلاب نمی شیند و همه این مسائل از انتخاب های خود ما نشات می گیرد.
مردم باید از قاضی در مساله برخورد با فساد حمایت کنند. قاضی نباید احساس کند که پناهی ندارد. اگر بخواهیم مبارزه با فساد به سر منزل مقصود برسد باید از قاضی عادل و قاطع حمایت کنیم. برخی رسانه ها در این مسائل در حمایت از فاسدان سوگیری می کنند که جدی باید آنها برخورد شود.
در انقلاب اسلامی پسر پرنفوذترین شخص کشور یعنی آقای مهدی هاشمی به دلیل جرایم مالی به زندان افتاد اما هیچ رسانهای این مساله را تحسین نکرد. مردم باید علیه این روزنامه ها و رسانه ها که از مفسدین حمایت میکنند اعتراض کنند و آن روزنامه و رسانه را تحریم کنند.
نباید مقهور جنگ روانی دشمن شویم، آنها با تصویرسازی غلط می خواهند ما را منحرف کنند تا بجای مجرم و متخلف به جبهه مبارزه با فساد حمله ور شویم. این که می گویند« فلان مسئول فرزند خود را برای تحصیل به خارج فرستاده و بعد به مردم می گوید بگویید مرگ بر آمریکا» اشتباه است برعکس این افرادی که فرزندانشان را آمریکا می فرستند دقیقاً افرادی هستند مخالف با مرگ بر آمریکا گفتن مردم هستند و به دنبال سازش با آمریکا هستند. اساساً افرادی که برای تحصیل به دانشگاه های خارج از کشور رفتند افراد نخبه کشور نیستند و در دانشگاه های درجه دو و سه خارجی مشغول به تحصیل هستند چرا که اگر نخبگان بودند بدون شک در دانشگاه های تراز اول دنیا مشغول تحصیل بودند.
در حادثه پلاسکو بسیاری از رسانه های بیگانه جمهوری اسلامی را ناکارآمد اعلام کردند اما چند ماه بعد که برجی بزرگ در لندن آتش گرفت و 79 نفر در آن سوختند هیچ رسانه ای اعلام نکرد که حکومت انگلیس ناکارآمد است. نباید اسیر جنگ های روانی دشمن بر علیه خود شویم و دست به خودتخریبی بزنیم.
نباید بگذاریم سرمایه اصلیمان یعنی انقلاب را که ما را از یوغ هزاران سال استبداد رها کرد و ایران را از کشوری بیسواد به رتبههای اول و دوم در برخی از رشتهها رساند، کوچک بشماریم.
اگر بخواهید از یکی از بزرگترین تجارب چهار دهه انقلاب بگویید، کدام تجربه را یادآور خواهید شد؟
نقدی: در کتابی 5 جلدی که در دست چاپ است 40 تجربه از انقلاب را به عنوان گزارشی به نسل چهارم ارائه کرده ام. بایدی از تجربه ها استفاده کنیم هر ملتی که از تجربه گذشتگان خود استفاده نکند مستحق و شایسته سرزنش است.
* پیش پا افتادهترین مشکل ۴۰ سال گذشته، دشواریهای اقتصادی است
یکی از بزرگترین تجارب انقلاب این است که هر وقت دستور ولایت را اجرا کردیم به موفقیتهای چشمگیری می رسیدیم هر زمانی که در رهنمود ها و راهنمایی های ولایت ضعیف عمل کردیم عقب افتادیم و به نوعی شکست خوردیم و هر زمانی از در مبارزه با زورگوهای بین المللی در آمدیم به موفقیت رسیدیم. هر موقع که به سازش و مماشات با قدرت های شیطانی پرداختیم کشور در جا زده و عقب افتادیم.
پس ما موفقیتها و عقبافتادگیهایی توأمان با هم داشتهایم و ممکن است در آینده هم داشته باشیم، با این حساب، آینده کشور چگونه خواهد بود؟
نقدی: یقین دارم که آینده ایران بسیار درخشان است.
امروز ظرفیتهایی در کشور برای جهش به جلو متراکم شده اند که اگر رویکرد تغییر کند و از این رویکرد غیر انقلابی به رویکردی انقلابی بازگردیم و مسیر خود را با ظرفیتهای انقلابی ادامه دهیم جهشی عظیمی رخ خواهد داد که همه پیروزیهای بزرگ گذشته را از یاد ما خواهد برد.
شرط رسیدن به این پیشرفتها و دستاوردها بازگشت به مسیر انقلابی بودن است. این تجربه ۴۰ ساله ماست که نشان می دهد هر زمان که رهنمود های رهبری را دنبال کردیم به پیروزی رسیدیم و هر زمان که عقب افتادیم به دلیل عدم اجرای درست فرمان های ولایت فقیه بوده است.
امروز با مشکلات بزرگی در عرصه اقتصادی مواجهیم ...
نقدی: پیش پا افتادهترین مشکلی که در طول ۴۰ سال پیش روی کشور قرار داشته مسئله اقتصادی است. اولین مشکل ما برداشتن شاه بود خفقان و دیکتاتوری را برای ایران به ارمغان آورده بود. ارتش، رسانه، حزب، ثروت، ساواک و نیروی انتظامی همه به شاه تعلق داشت. هیچکدام از کشورهای خارجی از امام حمایت نمیکردند و تمامی آنها حامی شاه بودند. برای حل مشکل رژیم دیکتاتوری شاه و حاکمیت آمریکا بر ایران دستان ما خالی خالی بود و دستان دشمن مردم پُرِ پُر، امّا مردم با دست های خالی بر شاهی پیروز شدند که تمام کشورهای جهان از آن حمایت میکردند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان های جاسوسی دنیا در ایران نفوذ کردند و هر کدام از آنها یک گروهک تروریستی را در ایران حمایت کرد. آمریکا سلطنتطلبان و کودتاچیان داخل ارتش ایران را حمایت کرد و خلق مسلمان را راه انداخت. انگلیسی ها در خوزستان گروه های خلق عرب را راه اندازی کردند. فرانسوی ها در کردستان با حزب بعث گروهک های دموکرات و کومله را حمایت کردند. اتحاد شوروی حزب توده و چریکهای فدایی و کمونیست های شرقی را حمایت می کرد. چین حزب رنجبران و راه کارگر و پیکار در راه آزادی طبقه کارگر را حمایت کرد. تمام این گروهک ها اقدام به توطئه و بعضاً ترور سران کشور کردند و افراد عالی رتبه کشور را به شهادت رساندند، امّا همه این مسائل را پشت سر گذاشتیم. افرادی که در گروهک های تروریستی بودند سابقه چندین و چند سال در کار تشکیلاتی داشتند اما ما توانستیم گروه انقلابی توکل بر خدا و خودباوری بر آنها پیروز شویم.
در جنگ هم صدام با ۳۰۰ فروند جنگنده با ما وارد جنگ شد صدام در انتهای جنگ ۶۰۰ هواپیمای جنگنده داشت با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید که کشورهای غربی چه تعداد هواپیمای جنگی به رژیم بعث دادند. در ابتدای جنگ رژیم بعثی جنگ را با ۲۷۰۰ تانک مدرن آغاز کرد در طول جنگ حدود ۷ هزار تانک دشمن منهدم شد و در انتهای جنگ رژیم صدام ۵۵۰۰ تانک مدرن داشت. در حالی که هیچ کشوری تسلیحات نظامی به ایران نداد و تنها از طریق تسلیحاتی که از شاه و صدام به غنیمت گرفته شده بود جنگ را ادامه دادیم.
معمولاً بعد از جنگها هم چندین کشور با یکدیگر متحد می شوند و آن کشور جنگ زده را کمک می کنند تا مسیر پیشرفت را راحت تر بپیماید اما بعد از جنگ تمام کشور های دنیا ما را تحریم کردند. امروز کشوری که تمام نیروگاه ها و پالایشگاه های خود را در جنگ از دست داده بود به تمام کشور های اطراف برق صادر می کند کشوری که ۹۰ درصد غذای کشور را وارد میکرد امروز ۱۰ میلیارد دلار غذا صادر می کند.
یک اقتصاد پیشرو نیازمند ۵ مولفه است:
۱) انرژی که ما رتبه اول انرژی فسیلی در جهان هستیم.
۲) مواد اولیه برای محصولات غذایی از جمله آب و خاک است که بر اساس تخمین کارشناسان توانایی حمایت از ۴۰۰ میلیون نفر جمعیت را با تکنولوژی امروز در کشور داریم.
۳) نیروی انسانی که در کشور وجود دارد. امروز صنعت کشورهایی مانند آلمان بدون نیروی انسانی که از ترکیه و اروپای شرقی وارد این کشور میشود دچار رکود خواهد شد.
۴)دانش و فناوری مولفه چهارم است. کشوری که می تواند موشک زمین به زمین، ماهواره و زیردریایی بسازد از دانش و فناوری کافی برخوردار است.
۵) نقدینگی مولفه پنجم در اقتصاد است. یکی از مشکلات اساسی کشور که تمام کارشناسان نیز درباره آن هم رای هستند پدیده اضافه بودن نقدینگی است. حدود ۱۷۰۰ تریلیون تومان در دست مردم است.
همه مولفه های مورد نیاز برای رسیدن به اقتصاد درجه یک پیشرو را در داخل کشور داریم و هیچ نیازی به کشورهای خارجی نداریم. پس چه چیزی کم داریم؟ اگر دستمان هم خالی بود با فرمول تجربه شده در سایر مشکلات می توانستیم پیش برویم. حالا که دستمان هم پُر است، پس چرا مشکل حل نمی شود؟ چون در برخورد با سایر مشکلات تلاش کردیم از فرمول انقلابی استفاده کنیم و اینجا متوسل به فرمول غیر انقلابی شده ایم در مشکلات قبلی اگر توانستیم با دستان خالی بر دشمن با دستان پر غلبه کنیم چون به خدا توکل کردیم، خودباوری و اعتماد بنفس داشتیم، از بیگانگان قطع امید کردیم و همین ها موجب شد که ظرفیت های داخلی خودمان را بشناسیم و از آنها استفاده حداکثری کنیم امّا برای حل مشکل اقتصاد با وجود اینکه دستمان پر است خلاف آن مسیر را رفتیم.
دروغ بزرگی که به ملت گفته شده است این است که از طریق روابط خارجی میتوانیم به شکوفایی اقتصادی برسیم حال آنکه این موضوع که روابط خارجی بتواند اقتصاد شکوفا کند ادعایی است که نه در هیچ کتاب نظری اقتصاد نوشته شده و نه در هیچ جای دنیا عملاً تجربه شده است هر کشوری اقتصادش شکوفا شده ظرفیت هایش را شناخته و با قوت آنها را فعال کرده است این تجربه جهان برای تحول اقتصادی است و راهکارهای دیپلماتیک فقط سراب و دروغ است.
تا زمانی که به روشهای انقلابی باز نگردیم هیچگاه به شکوفایی اقتصادی نخواهیم رسید. سازش با کشورهای غربی تنها ما را مانند رژیم شاه محدود میکند. در زمان شاه شش میلیون بشکه از ما نفت میگرفتند، ولی برابر با آمار فائو اکثریت مردم کشور گرسنه بودند. اگر در روابط با آمریکا حتی به اندازه عربستان سعودی پیش برویم و در حد نوکری هم با آمریکا دوست شویم و حاضر شویم که مردم یمن را هم برای خوشامد آمریکا بکشیم، می شویم عربستان سعودی فعلی که ۱۰ میلیون بشکه نفت می فروشد، ولی 39 درصد جمعیت عربستان برابر آمار بین المللی زیر خط فقر هستند.
باید از این تجربه ۴۰ سال استفاده کنیم و اگر به دنبال شکوفایی اقتصادی هستیم روشهای انقلابی را جایگزین کنیم و اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری هم بر آن تأکید دارد را در تمام امورات کشور اعمال کنیم.
حداقل اجازه بدید نظرات مردم هم منتشر شود
این ...را یکطرفه به خورد مردم میدهید که چه بشود